این روزها کار ما شده درس خوندن و امتحان دادن و بعد هم توی سایت دانشگاه نگاه کردن تا نتیجه و نمراتمون روببینیم، البته با هزار دلشوره و استرسالبته دیگه باید از من گذشته باشه که برای نمره استرس داشته باشم، ولی نمی دونم چرا وقتی میخوام نمرمو نگاه کنم بهم استرس دست می ده!.. طرف می آد سر جلسه امتحان می شینه و می گه که حتی یک صفحه هم نخوندم ولی اینقدر ریلکسه که من یکی تعجب میکنم.. خوب بعضی ها هم اینجورین! به قول استاد میخوان از فن بغل دستی استفاده کنن. البته اگه شانس بیارن و صندلی کناریشون هم رشته ایشون باشه و برای این کار پایه باشه. ولی بعضی وقتامثل چیزی که براتون تعریف میکنم. به خاطر کار نکرده آدمو مقصر می کنن.
من هیچ وقت اهل تقلب و از این حرفا نبودم و نیستم . به امید خدا نخواهم بود.
همین دوسه روز پیش سر جلسه امتحان از شانس جای من آخر کلاس تعیین شده بود( من هیچ وقت برای امتحانات دوست ندارم آخر کلاس بنشینم چون معمولا آخرای کلاس همیشه کارا مشورتی پیش می ره). صندلی کنار دستیم خالی بود. چند دقیقه که گذشته بود و امتحان شروع شده بود که طرف اومد و سرجاش نشست. من که درسمو خونده بودم و داشتم یکی یکی سوالات رو می خوندم و جواب می دادم. بعد همین طور که جواب می دادم متوجه شدم ، طرف داره از روی پاسخ نامه من نگاه می کنه و علامت می زنه! البته خداییش من هیچ کاری به کاریش نداشتم. حتی اون طرف خودم رو هم نگاه نکردم و حتی یک کلمه هم حرف نزدم و سرم تو کار خودم بود. ولی مثل این که مراقب جلسه از حرکات کناردستی من متوجه شده بود که داره از روی دست من علامت می زنه. گفت که پاسخنامتو ببر کنارتر. منم همین کارو کردم. چند دقیقه بعد خانم مراقب اومد و پاسخنامه اون طرف رو گرفت و با مال من مقایسه کرد. دید حتی یک گزینه هم تفاوت نداره، گفت: تقلبه!! به من گفت: تو جواب رو بهش رسوندی؟ گفتم: نه! شما که خودتون حضور داشتید، اصلا دیدید که من یک کلمه حرف بزنم. گفت: پس چطور عین هم علامت زدید؟ شما تقلب کردید؟
مرغ اون یه پا داشت!
وقتی این حرفو زد، طرف گفت:این استاد از آشناهامونه! حتما داره شوخی می کنه!
عاقبت آشنا بودن این طرف با اون خانم استاد مراقب این شد که معاون جلسه رو صدا بزنه و بگه که این دو تا پاسخنامه هاشون عین همه.!!
من:
اون:
مراقب:
معاون جلسه به مراقب گفت: شما خودتون حتما دیدید که این دوتا تقلب کردن؟
خانم استاد مراقب که تعجب کرده بود از کار خودش و از خودش هم خیلی حساب می برد که سخت گیره و چطور می شه که اون سر جلسه باشه و ندیده باشه و کسی ازش نترسیده باشه. با ناراحتی گفت: نه!
و این طوری بود که بالاخره هر جوری بود ماجرا به خیر تموم شد و اتفاقی نیفتاد.
آخر جلسه اون طرف از من معذرت خواهی کرد و گفت : ببخشید اگه شما رو نار احت کردم. راستش من اصلا نمی دونستم که امروز امتحان دارم. حتی کارتورود به جلسه هم نگرفتم ولی خدا رو شکر مراقب به کارتم گیر نداد!!
می بینید تو رو خدا !!من که اصلا اهل این کارا نبودم و نیستم الک الکی نزدیک بود . محکوم بشم.خدا رو شکر که اتفاقی نیفتاد وگرنه باید چیکار می کردم ؟